قبل از سفر به سوئد برایم سوال بود که به راستی چگونه سوئدی‌ها شفاف‌ترین کشور جهان را ساخته‌اند؟ چرا از اخبار فساد و اختلاس که نه‌تنها در کشورهای شرقی موج می‌زند، بلکه در ایتالیا، اسپانیا، یونان، اروپای شرقی، اروپای مرکزی، حتی ورای این قاره و حتی در سایر بلاد عالم به وفور دیده می‌شود، در مورد سوئد چیزی به گوش نمی‌رسد؟
 نتیجه مشاهدات و تجربیاتم از سوئد من را به یک کلمه رساند؛ کلمه‌ای که دست‌کم محصول ۳۰۰ سال تقلای ساکنان سرزمین‌های شمالی است؛ شفافیت. این ویژگی به قدری تحسین‌برانگیز است که شایستگی گنجاندن در چندین کتاب درسی را دارد. بخشی از آن را برایتان می‌نویسم.
 تصور ما ایرانی‌ها از توسعه اسکاندیناوی
به گزارش نامه نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان بسیاری از ما ایرانی‌ها منطقه اسکاندیناوی را با شفافیت آن می‌شناسیم، خصوصا اگر در یکی از رشته‌های علوم انسانی تحصیل کرده باشیم و باز هم خصوصا اگر دغدغه رسیدن به نظامی مردم‌سالار نیز در ما وجود داشته باشد و شفافیت از نظرمان یکی از ارکان دموکراسی باشد، سوای از این نگاه کلان به مساله شفافیت، در حوزه روانشناختی نیز این مساله به وجود می‌آید که چگونه یک سوئدی هیچ رعب و وحشتی از برملا شدن موجودی حساب بانکی خود ندارد؟ یا چگونه یک سوئدی از گفتن محل کار خود هیچ واهمه‌ای ندارد؟ برای پاسخ دادن به این سوال‌ها مایلم شما را با خصوصیات اخلاقی پنهان در شخصیت سوئدی‌ها آشنا کنم؛ دیرینه تاریخی، ویژگی‌های روان‌شناختی، اولویت برای داشتن زندگی اجتماعی و نه سیاسی و درنهایت ولع برای دانستن نتیجه یافته‌های من از علل شفافیت در سوئد است.
 دیرینه ۲۵۰ساله آزادی اطلاعات
سوئد درصدر آزادی اطلاعات در جهان قرار دارد. اولین کشوری است که قانون آزادی اطلاعات را تصویب کرد؛ قریب ۲۵۰ سال پیش؛ در سال ۱۷۷۶٫ آن هم وقتی که بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی همسایگان سوئد، سیاست‌های سانسور را پیش گرفته بودند. نزدیک به ۲۵۰ سال پیش سوئدی‌ها در حوزه حاکمیتی و حکومتی، «امکان و ایجاب دسترسی آزاد به اطلاعات دولتی» را مهیا کردند. در نظر داشته باشید که آمریکایی‌ها چنین امکانی را در سال ۱۹۶۹ به وجود آوردند. سوئدی‌ها به قدری به آزادی اطلاعات‌شان فخر می‌فروشند که به صورت اغراق‌گونه معتقدند «دموکراسی غربی مدیون آزادی اطلاعات سوئد است».
«همه اتباع سوئد به اسناد دولتی دسترسی آزاد خواهند داشت.» این ماده دو قانون ۲۵۰ ساله آزادی اطلاعات سوئدی‌هاست. حالا آنها این قانون را این‌گونه عینیت بخشیده‌اند؛ دسترسی به یک سند در سوئد تنها با درخواست یک شهروند از نهادی که آن سند را در اختیار دارد صورت می‌گیرد، به همین سادگی.
  شفاف‌سازی در سوئد
همین چند روز پیش و در اوایل مرداد بود که خبری منتشر شد مبنی‌بر اینکه سازمان شفافیت سوئد (STA) تصمیم گرفته است مدیریت سرورها و مخازن اطلاعاتی و همین‌طور سرویس‌های فناوری اطلاعات دیگر خود را به شرکت‌های بزرگی مانند  IBM  و NCR برون‌سپاری کند، تصور کنید دولت سوئد مدیریت سرورهای اطلاعات خود را برون‌سپاری کرده است، تاکید می‌کنم باز هم تصور کنید، «مدیریت سرورهای اطلاعات!»
متهورانه‌تر، بانک مرکزی سوئد است. گفته می‌شود این بانک درصدر فهرست شفاف‌ترین نهادهای دنیا قرار دارد. این جمله «استفان اینگوس» رئیس بانک مرکزی سوئد درخصوص دلیل اصلی و منطقی شفافیت را به خاطر بسپارید آنجا که می‌گوید «شفافیت و چگونگی اطلاع‌رسانی از طرف بانک مرکزی، به تمام گروه‌های جامعه فرصتی برابر می‌دهد تا اطلاعاتی را در مورد چگونگی کار و تصمیم‌گیری در بانک مرکزی سوئد به دست آورند.» موسسه شفافیت بین‌الملل (transparency international) هم رتبه سوئد را در شفافیت بین‌المللی در سال گذشته چهارم جهان اعلام کرده است و از مجموع ۱۰۰ امتیاز شفافیت به سوئد امتیاز ۸۸ را اعطا کرده است.
  مساله حل‌شده عدم‌پنهان‌سازی اطلاعات مالی
شاید اولین مساله‌ای که برای علت‌های شفافیت به ذهن تبلور می‌یابد، مساله وجود دستگاه بوروکراتیک نظارتی است، درحالی که بعد از دیدن جامعه سوئدی می‌توان مهم‌ترین ریشه شفافیت سوئدی‌های را فرهنگ عمومی برشمرد. شفافیت ریشه در فرهنگ عمومی مردم سوئد دارد و یک مساله روان‌شناختی – جامعه‌شناختی است. وفاق عمومی برای شفافیت ریشه در یک عهد نانوشته برای انتشار اطلاعات حتی محرمانه و شخصی مردم دارد. یک پژوهشگر موسسه شفافیت بین‌المللی از عبارت «افشای اطلاعات مالی» توسط مردم به‌عنوان یکی از مبانی شفافیت سخن می‌گوید. مردم به افشای اطلاعات خود حساسیت ندارند، بارها برای خود من اتفاق افتاده که نزدیکانم به صورت کنجکاوانه‌ای خواهان افشای اطلاعات مالی، میزان دستمزد و مستمری ماهیانه و میزان موجودی حسابم شده‌اند، حتما برای شما هم این تجربه اتفاق افتاده است. هم من و هم شما به لطائف‌الحیلی موضوع را از سر باز کرده‌ایم.
در سوئد چیزی تحت‌عنوان اختفای اطلاعات مالی آن‌گونه که من و شمای شرقی در ذهن داریم، وجود ندارد. افراد می‌توانند در صورت لزوم میزان حقوق دیگران را مشاهده کنند و نیازی به محرمانگی نیست. اگر در گذشته مردم سوئد اطلاعات حساب خود را در مکتوبات کتابخانه‌ها می‌دیدند، اینک به صورت آنلاین می‌توانند اطلاعات حساب خود و دیگری را ببینند. تصویر شماره یک اطلاعات شخصی نخست‌وزیر سوئد است که در وب‌سایت Ratsit.se منتشر شده است. میزان درآمد، مالیات، محل زندگی، دهک زندگی و… همه شفاف است. شاید دلیل این سطح از شفافیت به یک کارکرد خودکار اقتصادی منتهی شود. وقتی یک فرد به‌طور میانگین نزدیک به ۵۰ درصد از درآمد خود را مالیات می‌دهد، به صورت خودکار از خود سوال می‌کند که آیا این موضوع برای سایر شهروندان هم اتفاق می‌افتد یا خیر. به یاد بیاورید که آدام اسمیت در حوزه اقتصادی چگونه به دست نامرئی رسید، شاید در اینجا هم یک مکانیسم روانشناختی خودکار به وجود آمده است.
سوئدی‌ها دانستن جزئیات درآمدی کسانی که از سیستم عمومی منتفع می‌شوند را جزء حقوق خود می‌دانند. این موضوع بیشتر شامل افرادی می‌شود که از بودجه عمومی و مالیاتی که مردم می‌دهند، ارتزاق می‌کنند. این درحالی است که در موارد دیگر، افراد و انجمن‌های مربوطه باید در این خصوص اعمال‌نظر کنند. مثلا روزنامه‌نگارها می‌توانند اطلاعات حقوقی، مالیات، سوابق شغلی و… را که موردنیازشان باشد از منابع مختلف استخراج کنند. البته افراد و بخش خصوصی در چارچوب قانون اطلاعات‌شان تحت‌محافظت است. مثلا دسترسی به اطلاعات یک شهروند باید با دلیل باشد. یک پزشک با اجازه بیمار می‌تواند سوابق او را مشاهده کند. یک فروشنده موبایل با اجازه خریدار می‌تواند وضعیت او را به صورت آنلاین مشاهده کند تا به این مهم پی ببرد که آیا می‌تواند آن را به صورت قسطی خریداری کند یا خیر. بعد از آن به خریدار اطلاع داده می‌شود که اطلاعات مالی وی از آن منبع خاص استعلام شده است، در صورت بی‌مورد بودن این استعلام امکان پیگیری برای وی وجود دارد.
  زیست اجتماعی
یک بعد دیگر موضوع شفافیت، زندگی مدنی و اجتماعی مردم و بی‌توجهی به حصارهای سیاسی است. شفافیت موجود در سوئد سبب شده شهروندان دسترسی آسانی به تمام اطلاعات هویتی، مالی، شخصی و… مسئولان سیاسی داشته باشند، از این‌رو حوزه سیاسی برای سوئدی‌ها موضوع شگفت‌انگیز و دسترسی‌ناپذیری نیست. شهروندان از این طریق به راحتی می‌توانند مسئولان‌شان را تحت‌نظر داشته باشند و آنها را نظارت کنند و مورد پرسشگری قرار دهند. شاید برایتان تعجب‌برانگیز باشد وقتی در رسانه‌ها می‌شنوید مثلا نخست‌وزیر سوئد در بازار بدون هیچ‌محافظی تردد می‌کند یا وزیر خارجه نروژ بدون هیچ تشریفاتی سوار هواپیما می‌شود و… . این موضوع از یک طرف به بی‌تفاوتی مردم عادی به حوزه سیاسی برمی‌گردد و از دیگرسو باید منشا آن را در مساله اعتماد اجتماعی به دستگاه سیاسی خلاصه کرد. یک سوئدی در مورد جلوگیری از فساد معتقد است سوئدی‌ها باید شاگرد اول باشند.
موضوع دیگر نیز داشتن تریبونی برای رساندن صداست، تقریبا تمام گروه‌های اجتماعی در سوئد صدایی برای گفتن دارند و دلیلی برای بروز مطالبات هنجارشکنانه بین آنها وجود ندارد. در شهر استکهلم سوئد شهرداری محلی را در سنترالیزیشن برای تجمعات به وجود آورده که همه گروه‌ها با کسب مجوز می‌توانند اعتراضات خود را بیان کنند، بنابراین هیچ صدای مگویی در پستوها باقی نمی‌ماند. اضافه کنید که در کشوری که میزان با سوادی صددرصد است رسانه‌ها از آزادی فراوانی برخوردارند. در سوئد مشهور است که آزادی رسانه و بیان پایه‌های جامعه سوئدی محسوب می‌شوند. رسانه‌ها در مورد همه‌چیز می‌توانند اظهارنظر کنند. خاطرم هست وقتی در ماه فوریه نخست‌وزیر سوئد استفان لوفون وارد تهران شد در همان زمان که رسانه‌های ایران شدیدا به میهمانی که در اقامتگاه سفیر سوئد در تهران با مشارکت برخی مشاوران و وزرا برگزار شد انتقاداتی مطرح کردند، بسیاری از رسانه‌های سوئدی نیز حملات شدیداللحنی را خطاب به لوفون روانه کردند، هم لوفون برای اقدامات خود دفاعیه داشت و هم رسانه‌ها تمام حملات خود را مطرح کرده بودند.