مدیر کل سلامت شهرداری تبریز گفت: عاشق طبابت هستم و  آرزوی من سلامت شهروندان تبریزی است

علم بهتر است يا خدمت؟… سال گذشته، متني را با اين شروع، در يکي از روزنامه هاي صبح تهران منتشر کردم. نوشته اي خصمانه، که زاويه ديد من را، نسبت به شغل پزشکي، آشکار مي کرد. واژگان تلخ دايره المعارف ادبياتم در مواجهه با قصه دردآلود چانه اي شکاف خورده و بخيه اي باز شده، با احساسات مادرانه ام پيوند خورد و خشم نوشته اي را در قالب تک نگاري تدارک ديدم. ديدار امروزم با دکتر عليرضا رحيمي ممقاني، به کينه کهنه من و جامعه پزشکي پايان داد. پزشک جواني که در فضاي پوياي مطبش ميزبان ما بود، تصوير ذهني من از جامعه پزشکي را از اساس تغيير داد.

عليرضا رحيمي، فرزند پدر و مادري فرهنگي است که شناخت جامعه پيرامون اش را از محلات سنتي ششگلان و دبستان کاشاني آغاز مي کند، به رسم اکثر دانش آموختگان علوم تجربي مدارس تيزهوشان، به تحصيل در رشته پزشکي مشغول مي شود. و درحاليکه در اين شغل به جايگاه بلندي رسيده، شخصيت اجتماعي اش او را به عرصه مسئوليتهاي اجرايي مي کشاند.

اين متخصص در طب فيزيکي و توانبخشي, عضو هيات مديره نظام پزشکي تبريز، هيات مديره بيمارستان بين المللي تبريز، مشاور شهردار در امور سلامت و همچنين رئيس هيات ورزش هاي رزمي استان آذربايجان شرقي است.

به گفتگو با دکتر عليرضا رحيمي مدير کل سلامت و امور اجتماعي شهرداري تبريز نشستيم.

 

با توجه به مسئوليتي که در شهرداري تبريز داريد، چطور تا بحال به شغل طبابت مرخصي نداده ايد؟

عشق اول من طبابت بوده و هست و هميشه در هر شرايطي اين شغل من خواهد بود. و من پيش از هر چيزي و قبل از هر کاري، به شغلم به عنوان يک پزشک و درمان بيماران توجه دارم.

 

تمرکز در رشته پزشکي و تکاپوي فعاليت هاي اجتماعي؛ آيا اين دو تلاش با هم سازگارند؟

ميل به فعاليت هاي اجتماعي از ابتدا در نهاد من وجود داشت و من از همان کودکي و بعد از دوران تحصيل، هميشه در فعاليتهاي اجتماعي شرکت داشتم. در دوران دانشجويي و بعد از آن در تهيه نشريات فعال بودم. در جريان تشکيل اولين نهاد دانشجويي پزشکي کشورمان از اعضا پيشرو بودم. و در کنار آن, تحصيلاتم در رشته پزشکي را با رتبه هاي بالا تا آخرين مدارج طي کردم.

 

پيشنهاد مديريت سازمان سلامت شهرداري تبريز، چطور با عليرضا رحيمي مطرح شد؟

من پيشنهاد و طرح اوليه اين کار را در زمان مديريت دکتر نوين با جناب دکتر مطرح کرده بودم، البته اين کار در زمان مسئوليت آقاي نجفي با همراهي ايشان به اجرا رسيد. يک روز دکتر نوين که کسالتي در ناحيه گردن داشتند براي معاينه به مطب من آمده بودند و من از تهران و خانه هاي سلامت برايشان گفتم و توجه دادم به اين نکته که در قانون اختيار اين فعاليت داده شده و چنين مورادي داريم. بعد بحث انتخابات پيش آمد و ما از همه کانديداها قول مي گرفتيم تا در صورت پذيرفته شدن به حوزه سلامت توجه کنند. نهايتا بعد از انتخاب جناب نجفي، به عنوان شهردار تبريز، اين موضوع با ايشان مطرح شد. ايشان ساعتهاي زيادي وقت گذاشتند و تمام توضيحات و طرحهاي من درباره اين برنامه را شنيدند و پيشنهاد شد من مديريت اين مجموعه را عهده دار بشوم. من با شهردار تبريز صحبت کردم که از انجام اين وظيفه خواستار هيچ منفعت مالي نيستم. حتي به قدر يک ريال چشم داشتي به بهره مالي اين کار ندارم و هدفم صرفا اجراي اين طرحها و به سامان رساندن آنهاست.

جناب دبيري ابتدا مخالف بودند. با توجه به نسبت خانوادگي ما و اينکه اين کار مسئوليتي بسيار سنگين دارد. که من با توجه به تجربيات خود ايشان و الگو برداري از روشهاي جناب دکتر که تا اينجا بسيار از ايشان آموخته ام، چون ايشان استاد خود من هم بوده اند. به اين ترتيب به ياري خدا کار را شروع کردم و تا اينجا ادامه دادم.

 

به عبارتي اداره کل سلامت با مديريت شما آغاز به کار کرد.

بله، طرح ها و ايده ها مثل فرزندانمان هستند و کسي که طرحي را ارئه مي دهد بسيار مشتاق است که در جريان اجراي پروژه باشد و نتيجه کار را ببيند. از اين رو من اين مسئوليت را قبول کردم و در کنار کار طبابت به آن مي پردازم.

 

به عنوان جوان ترين مدير مجموعه شهرداري تبريز با شما چطور برخورد مي شود؟

ببينيد جوان بودن مطرح نيست. سن و سال مطرح نيست. در تاريخ اسلام ميخوانيم که اسامه با سن کم توسط پيامبر به فرماندهي لشگر مسلمين منصوب مي شود. در زمان جنگ بسيار ديديم که سرداران و فرماندهان جنگ که آثار درخشاني در تاريخ دفاع مقدس از خود به جا گذاشتند، جوانان کم سنو سالي بودند. البته امروز و درباره ما شايد همان جوانان قديم، افرادي باشند که راه را براي رشد و فعاليت جوانان بسياري، با همين بهانه که اين افراد کم تجربه هستند سد کنند. در مجموعه اداره کل سلامت هم بسياري از همکاران و همراهان ما جوان هستند. خب جوان ميخواهد خودش را ثابت کند و براي اين منظور نهايت تلاش اش را به کار مي گيرد اين درست نيست که به واسطه سن و سال کم، تلاش مضاعف اش را ناديده بگيرند. من هم با سماجت و پشتکار بسيار، توانستم کارهايم را به مرحله انجام برسانم.

 

با اين حجم اشتغال، چطور ساعات کاري را مديريت مي کنيد؟

وقتي ميگويم جناب دبيري الگوي من هستند، شعار نيست به واقع هم همينطور است. در همين مورد هم از برنامه ريزي و روش ايشان استفاده کرده ام. چون نه تنها تعداد مراجعين و بيماران ما کم نمي شود بلکه مرتبا اين تعداد افزايش پيدا مي کند.

 

مسئوليت مديريت اداره سلامت و نسبت خانوادگي با دکتر دبيري، از منظر شايعات چگونه بود؟

در حقيقت حرف مردم مهم نيست، بلکه نفع مردم مهم است. براي من آنچه که به نفع مردم تمام شود اهميت دارد.

 

در کنار انرژي بالايي که براي کارهاي اجتماعي و شغل طبابت داريد، از ساير فعاليتها و علايقتان هم برايمان بگوييد.

براي من ادبيات، روزنامه نگاري و فعاليت هاي ورزشي، بسيار مهم و مورد توجه بود. من ورزش را بسيار دوست دارم و روي اين علاقه ام تاکيد فراوان دارم. از سن کم ورزش کرده ام و اولين منبع درآمد من، پيش از اتمام تحصيل و اشتغالم به پزشکي، از راه ورزش و از طريق مربيگري بوده و به زماني برمي گردد که در باشگاهي در يکي از محلات قديمي، نزديک به محل سکونت مان، عصرها کلاس ورزشهاي رزمي داشتم. بعد از مدرسه به باشگاه مي رفتم، ورزش در کنار تحصيل دومين دغدغه مهم و هدف زندگي من بشمار مي رفت. بچه هاي مدرسه تيزهوشان را ديده ايد؟ من از آن درسخوان هاي شش در چهار نبودم! و در کناردرس و مدرسه به فعاليت هاي اجتماعي، خصوصا به ورزش توجه ويژه اي داشتم و برنامه باشگاه و فوتبال، در کنار درس و مدرسه هميشه برقرار بود. پسرخاله اي داشتم که فوت کرده اند ايشان و من بيشتر اوقات همراه هم بوديم. همراهي با او در جهت گيري روحيه ورزشي من تاثير زيادي داشت.

همچنين روزنامه نگاري که از علايق شغلي من بشمار مي رفت. من در دوران دانشجويي دوره هاي روزنامه نگاري را در جهاد دانشگاهي گذراندم و با همکاري دوستان نشريه اي را براي جامعه پزشکي منتشر کرديم. آنزمان با اشتياق فراوان کار تهيه گزارش، تصحيح متنها، ويرايش و همه ريزه کاري هاي تهيه و چاپ و تمام فعاليت هاي مربوط به انتشار يک نشريه را به تنهايي انجام مي دادم. من اينکار را تجربه کرده ام و به واقع از اين کار لذت فراوان مي بردم. اگر پزشکي نمي خواندم با توجه به رديف علايق ام قطعا کار روزنامه نگاري را به عنوان شغلم انتخاب مي کردم. آن قدر که فضاي اين کار براي من، به روز، جذاب و پر از تحرک است.

 

رسانه ها به تاريخ۲۶ اسفند ۹۴ از افتتاح پروژه هاي جديد اداره کل سلامت شهرداري خبردادند از اين طرحها وکارهاي صورت گرفته دراين باره بشنويم.

افتتاح درمانگاه تخصصي قلب و عروق شبانه روزي امام جواد (ع)، رونمايي از اتوبوس سلامت شهروندي که براي اولين بار در کشورما در شهر تبريز اجرا مي شود. رونمايي از طرح توانمندسازي شهروندان تبريز و شروع به کار و معرفي کميته سلامت و درمان شهرداري تبريز در اين برنامه آغاز شدند. طرح اتوبوس سلامت با هدف آشنايي و آموزش شهروندان برنامه ريزي شده، به صورتي که با اطلاع قبلي اتوبوس در محله هاي مختلفي حاضر شده و برنامه هايي در جهت ارتقا سلامت رواني و جسمي به اهالي مناطق مختلف ارائه خواهد داد.

تعامل مجموعه تحت مديريت شما با سايرنهادها چگونه است؟ و اين ارتباط به صورت مشارکتي بوده يا همچنان اداره سلامت پيشرو خواهد بود؟

براي اجراي طرحها با دانشکده علوم پزشکي، آموزش و پرورش، کميته مباره با مواد مخدر و ساير نهادها هماهنگي و همکاري داريم. همين طور در مورد اجراي طرحي مربوط به ديوار مهرباني با کميته امداد همکاري داشتيم. هدف قطعا انجام وظيفه و کمک رساني است و به واقع مهم نيست که چه نهادي کار را خاتمه مي دهد.

 

از چه زماني منتظر اجراي طرحها باشيم؟

افتتاح اين طرح ها حرکتي نمادين نبود و همزمان با افتتاح اجراي آنها شروع شده است.

 

آيا تعداد خانه هاي سلامت شهر، براي اجراي طرحها، پاسخگو خواهند بود؟

قطعا نه و ما براي اين منظور فعلا ساخت مراکز جديد را در نظر نداريم و بهتر مي دانيم از فضاهاي موجود در شهر استفاده کنيم و به نحوي اين فضاها را به خدمت بگيريم.

دربرنامه ريزي طرح هاي اداره سلامت و تمرکز داشتن بر مشکلات شهري به آمار ها بسنده کرده ايد يا به اين منظور فعاليتي را در نظر داريد؟

براي پاسخ به سوال شما همين قدر بگويم که تيمي به مدت يک سال در حال تحقيق و بررسي ميداني از محلات شهر تبريز است. تا بررسي مشکلات و مواردي که رسيدگي به آنها در حوزه اختيارات اداره سلامت است با آماري دقيق بومي سازي شود. طرح سنجش عدالت در راستاي همين حرکت انجام ميشود. تحقيقي در ۱۷ کلان شهر دنيا من جمله تهران به انجام رسيده که تيم همکاران ما قصد دارند اين برنامه را در تبريز هم به مرحله اجرا در بياورند به اين صورت که نقشه اي چند لايه اي از جغرافياي جرم و بزهکاري و ساير معضلات فرهنگي و اجتماعي شهر را تهيه کرده ودر راستاي پيشبرد اهداف کلان سلامت به کار ببريم. هدف از اين تحقيقات کسب اين نتيجه است که توزيع اعتياد، جرم، خشونت و ساير معضلات اجتماعي و فرهنگي بطور دقيق، در شهر به چه صورت است.

 

و اما فوتبال!

من ورزش را از سنين پايين شروع کردم. در بحث فوتبال هم، من از طرفداران قديمي تيم تراکتور به حساب مي آيم. بحث هواداران جديد جداست و حکايت ما مشتاقان قديمي تراکتور جدا! من هنوز هم براي تماشاي بازي ها به استاديوم مي روم. خاطرم هست يک بار نزديک به سي پزشک را در تهران براي تماشاي بازي تراکتور به شهر ري بردم. پيشترها با برادرم براي تماشاي بازي به استاديوم مي رفتيم ايشان طرفدار تيم ماشين سازي و من هم هوادار تراکتور بودم. در استاديوم از هم جدا مي شديم و هر کدام در سکوي طرفداري از تيم محبوب خودمان قرار مي گرفتيم و بعد از بازي دوباره باهم به خانه برمي گشتيم.

 

با تاکيد و تعصبي که براي ورزش داريد، خصوصا با توجه به مسئوليت شما به عنوان رئيس هيات ورزشهاي رزمي استان، در اين حوزه چه نقد و نظري داريد؟

در بحث ورزش کارهايي صورت مي گيرد که حرکتهاي خوبي هستند ولي نفع چنداني براي پيشرفت ورزش همگاني ندارد. چون اين کارها صرفا به ورزش قهرماني توجه دارند و در برگزاري مسابقات خلاصه مي شوند به اين صورت که بودجه اي هزينه مي شود و نهايتا افرادي غير بومي مي آيند و جايزه اي مي گيرند و مي روند. اين مورد توجه من نيست. بحث ورزش هنوز به جايگاه مطلوبي در برنامه سلامت نرسيده است.

 

از حسرت هايتان بشنويم.

يکي از حسرت هاي بزرگ من اجرا نشدن طرح پزشک خانواده به صورتي بود که ابتدا طرح آن معرفي و برنامه ريزي شده بود و همچنين ساماندهي به وضعيت بيمه ها در جامعه.

کساني که توانايي پرداخت هزينه ها را دارند از بهترين خدمات استفاده خواهند کرد و آن کساني که بايد مورد توجه قرار مي گرفتند همچنان توانايي و قدرت مالي ندارند و از عهده هزينه ها برنمي آيند. طرح پزشک خانواده به آن صورت که برنامه ريزي شده بود و اميد مي رفت موفقيت آميز باشد، اجرا نشد و اين مايه تاسف من است.

 

چه عواملي را در شکل گيري شخصيت تان و راهنمايي به مسيري که به امروزتان انجاميده موثر مي دانيد؟

پاسخ اين سوال نگرشي روان شناسانه مي طلبد. من نظر شخص خودم را مي گويم؛ تولد در دهه ۵۰، در شکل گيري شخصيت من بسيار موثر بود. وضعيت سياسي و اجتماعي خاص آن دوران و کثرت بلند گوهاي مذهبي و الگو برداري از قهرمانان دورانمان، ما را جنسي متفاوت از نسل امروز ساخت، من اينروزها نسل جواني را مي بينم که به واقع به ندانستن افتخار مي کند و بسيار نگرانم از آينده فرهنگي جامعه مان، آنزمان شرکت در طرح يادواره حضرت امام با مديريت بسيار خوب و اخلاق محور حاج آقا حسين قدوسي و حضور در کلاس ها و جلسات فقهي بناي اعتقادات مرا محکم کرد. امروز هم اگر مي توانم پاي بحث و وعظ عالمي بنشينم و ضمن استفاده، در بحث شرکت کنم در حقيقت به پشتوانه آموخته هاي همان روزها است. البته پدر و مادر من فرهنگي بودند و من هميشه مي گويم که ما با نان آموزش و پرورش رشد کرده ايم. شايد همين افراد بدون اينکه بدانم الگوي من بوده اند. همانطور که مي دانيد معلمين دائم در تلاش اند و رضايت واستراحت و آرامش آنها در همين تلاش است.