استاد  محمود زرین در نوشته ای کتاب ” مدیر یک دقیقه ای ” را به صورتی خلاصه تنظبم کرده که خواندن آن به خصوص برای مدیران واحدهای اقتصادی و صنعتی خالی از لطف نمی باشد.
صنعت تبریز ، با سلام و عرض ادب نوشته حاضر نتیجه مطالعه و خلاصه نویسی اینجانب از کتاب مدیر یک دقیقه ایست، امیدوارم مفید واقع شده، مطالعه و ایرادات را متذکر شوید. با تجدید احترام: محمود زرین
مدیر یک دقیقه ای با مردی شروع می شود که که برای مدیریت صحیح به سازمان های متعددی مراجعه می کند. اما سازمانهایی را می بیند که با مدیران متکبر هدفشان فقط سازمان است و ظاهرا هم سازمان موفقی به نظر می رسند اما کارکنانشان ناراضی و ناموفقند و یا برعکس مدیران آسان گیر و کارمندان راضی؛ در اینجا به نظر می رسد  مدیران دو نوعند گروهی فقط به دستاوردها و سود سازمان و گروهی به فکر کارکنان و افراد در سازمان توجه می کنند.سرانجام مرد جوان مدیری را در نزدیکی شهر خود می یابد به دیدار او می رود شاید در مورد مدیریت یک دقیقه ای چیزهایی شنیده باشید.
بله ایشان میگویند من مدیر یک دقیقه ای هستم چون در زمان کوتاه با افرادم به نتایج بسیار خوب می رسم. این نوع مدیریت یکی از تکنیک های ساده  مدیریتی است. اصل مدیریت یک دقیقه ای برای ایجاد یک محیط کار و رفتار مناسب که همه  افراد از کارکردن لذت ببرند.
مدیریت یک دقیقه ای شامل سه رمز و مرحله  اصلی است.
۱- هدف گذاری یک دقیقه ای: در اینجا آنچه را که باید انجام شود با کارکنان روی هدف ها توافق می شود و خلاصه هدف بطور خلاصه کاملا روی کاغذ آورده می شود عملکرد یا رفتار خوب و درست شناسایی می شود و هر ازگاه در طول روز یک دقیقه صرف عملکرد می شود تا با هدف مطابقت داشته باشد.
کارمندی را در نظر بگیرید که در یک سازمان فعالیت میکند. اگر مدیر این کارمند، هدف را برای ایشان مشخص کند و بعد از هدفگذاری با کمک خود کارمند، راه های رسیدن به آن را پیدا کند ، در این شرایط کارمند دقیقا می داند که برای چه دارد کار میکند و چگونه باید به هدف برسد.
۲-تشویق یا تمجید یک دقیقه ای: وقتی کار درست انجام می شود مدیر کاری را که درست انجام شده دقیقا مشخص می کند و بلافاصله و فورا تمجید را که نباید بیشتر از یک دقیقه وقت صرف شود انجام میدهد.
۳-توبیخ یا تنبیه یک دقیقه ای: مدیر یک دقیقه ای تنبیه اش سی ثانیه طول می کشد و موضوع و علت اشتباه را دقیقا مشخص می کند و به هیچ وجه نه به شخصیت فرد، بلکه عملکرد غلط اشاره دارد  و در نهایت وقتی تمام شد واقعا توبیخ تمام میشود. بعد از توبیخ چند ثانیه سکوت و نهایتا با فرد خاطی دست بدهید تا احساس کند که در کنارش هستید و البته کسی را توبیخ می کنیم که می دانیم توانایی بهتر انجام دادن کار را دارد.

بهنگام خطای کارمند باید اول توبیخ وبعد حسن جوئی انجام شود. در بیشتر سازمانها برای اینکه به تو بگویند مدیر خوبی هستی، باید بعضی کادرها را در حین اجرای غلط غافگیر و سرزنش کنی.
خیلی از مدیران توبیخ را با تمجید پایان نمی دهند و توبیخ را آنچنان اجرا می کنند انگار جدائی و قطع ارتباط اتفاق افتاده،  شاید در ارتباط با فرزندان هم مشابه این باشد بخاطر اشتباه سرزنش جنگ و دعوا براه می افتد، نیم ساعت بعد دوباره به او می گوئیم بگذار یک چیز دیگر هم به تو بگویم…  فردا تکرار می شود و هروز می بینیم به سرش می کوبیم و ادامه دارد تا…در عجبم که بیشتر سازمان ها و موسسات ۵۰ الی ۷۵ درصد بودجه را صرف حقوق و شاید یک درصد را برای آموزش صرف می کنند.
بیشتر افرادی که کار می کنند اغلب نمی دانند که چه کاری باید انجام دهند. اگر فرد بی تجربه ای آنچه را که خواسته اید انجام دهد؛ اشتباه کند باید روش و هدف را دوباره آموزش دهیم درچنین شرایطی توبیخ و تنبیه جواب نمی دهد.متاسفانه رسیدگی به عملکرد گاهی در سازمانها سالی یک بار انجام می شود یا وقتی فرد مرتکب اشتباهات متعدد می شود رسیدگی می شود و به خشم آمده مدیر فریاد میزند و تمام خشم خود را خالی می کند و داد و فریاد می زند و شاید ناسزا هم می گوید.جالب اینکه مدیریت مدیر، متاثر از حال و احول خودش است اگر سرحال باشد، مدیری مهربان و…البته نکات جالب این کتاب، مثالهایی عینی، بسیار ساده، زیبا و شیرینی است که درمورد تک تک موضوعات طرح می شود.
شاید باور نکنید این نوع مدیریت در خانواده نیز کار برد دارد پزشکان می گویند هنگامی کودک اشتباه می کند اول با او تماس بگیرید یعنی بازوانش را بفشارید یا دست روی شانه اش بگذارید و اگر خیلی کوچک بود روی زانوان بنشانید اشتباهش را آشکارا بگوئید تا بداند چقدر از کارش ناراحت شده اید سرانجام نفس عمیقی بکشید تا بداند چه حالت بدی پیدا کرده اید چند ثانیه سکوت بعد گفته شود که چقدر برایتان عزیز است.
بالاخره در این کتاب زمانی رسیده که جوان تحقیقات را انجام داده و یاداشت برداری هم کرده و خود مدیری شده و سیستم مدیر یک دقیقه ای را یک گام جلوتر اجرا می کند و کتابی را که نوشته به افراد می دهد.در این کتاب کاربرد A-B-C آموزش داده میشود، روشی که به مدیران کمک می کند رموز را به مهارت تبدیل کنند و همچنین در جایی دیگر یاد می دهد نباید زیاد به آنچه که در حضور می گذرد توجه کنی بلکه باید تحقیق کنی که در غیاب تو چه می گذرد و راز این است که  هنگام حضور به پیامدها جوابهای موثر بدهد یعنی تمجید و توبیخ کند.در قسمت پایانی کتاب برقراری سیستم پنج گام PRICE را که شامل: Pinpoint مشخص کردن جزئیات دقیق عملکرد یارفتار – Record ثبت و یاداشت کردن عملکرد یا اجرا – Involve سهیم کردن کادر یا فرد – Coach هدایت و راهنمائی – Evaluate ارزشیابی را آموزش میدهد. از این روش، ابزار آموزش و روشهای مسلم بدست آوردن  Feedback اطلاعات بدست آمده از اجرای قبلی استفاده می کنیم.
همچنین در این کتاب نکاتی در زمینه روابط انسانی آموزش داده میشود ۶ لغت تا یک لغت: «اشتباه از من بود معذرت می خواهم» تا یک لغت «ما» بعنوان جمع و گروه و می رسد به بی اهمیت ترین لغت یعنی «من»مدیر یک دقیقه‌ای سمبلی است که به هر یک از ما یادآوری می‌کند که هر روز یک دقیقه به چهره افرادی که بر آنها مدیریت می‌کنیم نگاه کنیم و به خاطر بسپاریم که آنها مهمترین منابع ما هستند.
وظیفه مدیر این نیست که عبوس بنشیند و دستهایش را بغل بزند و خیره و تند ارزشیابی کند بلکه باید آستینها را بالا بزند و جوابگوی آنچه افرادش برای اجرا نیاز دادر باشد.منبع: کتاب مدیر یک دقیقه ای – دکتر اسپنسر جانسون و دکتر کنت بلانکارد